loading...
بـــــــــرگ زنــــــدگـــــــی پــــــــــــویـــــــــــا
ح.علامه بازدید : 2 جمعه 04 بهمن 1392 نظرات (1)

هوالغنی عنوان داستان:«آن طوری که می توانی باشی؛باش» برگ زندگی شماره965

نقّاشي دوره گرد براي يافتن چند نمونه کاري ، در يکي از روستاهاي بين راه توقّف مي کند. يکي ازنخستين مشتريانِ  او مردی معتاد بود که با وجود صورت کثيف و نتراشيده و لباس هاي گل آلود ، با وقار و متانتي که در خود سراغ داشت ، مقابل نقّاش مي نشيند .

پس از آن که نقّاش بيشتر از حدّ معمول بر روي چهره ی او کار مي کند ،تابلو را از روي سه پايه بر مي دارد و به  او نشان می دهد . مرد معتاد هاج و واج ،به مرد خوش لباس و خوش تیپِّ روي تابلو نگاه مي کند و مي گويد:  « اين که من نيستم.»

نقّاش پاسخ مي دهد : «من شما را آن طور که مي توانيد باشيد ، کشيده ام.»

نتیجه:................ ؟

منبع: کتاب«بازیگر زندگی باشیم نه بازیچه ی آن!» نویسنده: سعید گل محمدی، انتشارات نسل نواندیش،تهران،چاپ اول 1391 صفحه ی 29

خودمان را با جمله ی «تا قسمت چه باشد.؟!» گول نزنیم.قسمت؛ اراده ی من و تو است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ـ ناراحت نباش ، دیروز هم ناراحت بودی، سودی نداشت.هزار بار هم که ناراحت باشی باز سودی ندارد. پس با خدا باش.

ـ هیچ کس خوشحال زاده نمی شود، اما همه باتوانایی آفریدن خوشحالی به دنیا می آیند.بنابراین امروز، با درخششِ شیرین                 ترین لبخندت، همه را خوش حال کن.                  965
ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط ح.علامه در تاریخ 1392/11/04 و 22:58 دقیقه ارسال شده است

عالی است


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 7
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 21
  • آی پی دیروز : 9
  • بازدید امروز : 14
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 14
  • بازدید ماه : 14
  • بازدید سال : 18
  • بازدید کلی : 180